آیه 31 سوره صافات
<<30 | آیه 31 سوره صافات | 32>> | |||||||||||||||
|
محتویات
- ۱ ترجمه های فارسی
- ۲ ترجمه های انگلیسی(English translations)
- ۳ معانی کلمات آیه
- ۴ تفسیر آیه
- ۵ پانویس
- ۶ منابع
ترجمه های فارسی
پس امروز بر همه ما وعده (انتقام) خدایمان حتمی است، و البته عذاب را خواهیم چشید.
اکنون فرمان عذاب پروردگارمان بر ما محقق و ثابت شد که همه ما چشندگان عذاب خواهیم بود.
پس فرمان پروردگارمان بر ما سزاوار آمد؛ ما واقعاً بايد [عذاب را] بچشيم!
گفته پروردگارمان بر ما ثابت شد. اكنون بايد بچشيم.
اکنون فرمان پروردگارمان بر همه ما مسلّم شده، و همگی از عذاب او میچشیم!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«فَحَقَّ عَلَیْنَا ...»: فرمان خدا درباره ما محقّق گشت که ما گمراهان باید روز قیامت عذاب را بچشیم.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ «30»
و ما را بر شما سلطه و غلبهاى نبود بلكه شما خود گروهى سركش بوديد.
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ «31»
پس وعده (عذاب) پروردگارمان بر ما محقّق شد و بدون شك ما چشندگان عذابيم.
فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ «32» فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ «33»
پس ما شما را گمراه كرديم (امّا نه با قهر) زيرا كه ما خود نيز منحرف بوديم. پس آنان در آن روز، در عذاب الهى مشتركند.
پیام ها
1- پيشوايان كفر، هم به گمراهى خود اعتراف مىكنند و هم مسئوليّت اغفال و گمراه كردن پيروان خود را مىپذيرند. «فَأَغْوَيْناكُمْ» ولى مسئوليّت قهر و غلبه و سلطه را نمىپذيرند. «ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ»
2- زمينه و عامل انحراف، از درون منحرفان است نه بر اثر فشار بيرون. «كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ»
3- بالاخره پيشوايان شرك در روز قيامت به توحيد و ربوبيّت الهى اعتراف مىكنند. «قَوْلُ رَبِّنا»
4- در دنيا وعده و وعيد خداوند به گوش سران شرك رسيده است و از روى تعمّد منكر شدهاند. «قَوْلُ رَبِّنا»
5- انسان موجودى آزاد از جبر اجتماعى و فرهنگى است. «بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ»
6- گمراه بودن، زمينهى گمراه كردن است. «فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ»
7- خداوند در عذاب پيشوايان و پيروان كفر عادل است. «فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ»
8- مردم عادى هم در پديد آمدن نظام و يا افراد فاسد و هم در رشد و تقويت و
جلد 8 - صفحه 26
بقاى ظلم آنان مؤثّرند. زيرا اگر سهم يا اثرى نداشته باشند در عذاب شريك نمىبودند. «فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ (31)
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا: پس واجب و لازم شد بر همه ما و شما كلام پروردگار ما كه كلمه وعيد و عذاب است، إِنَّا لَذائِقُونَ: بدرستى كه ما در اين روز چشاندگانيم عذاب را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ (31) فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ (32) فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ (33) إِنَّا كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ (34) إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ (35)
وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ (36) بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ (37) إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ (38) وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (39) إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (40)
ترجمه
پس لازم شد بر ما وعده پروردگار ما همانا ما چشندگانيم
پس گمراه كرديم شما را همانا ما بوديم گمراهان
پس بدرستيكه آنها در چنين روز در عذاب شريكانند
همانا ما اين چنين رفتار ميكنيم با گناهكاران
بدرستيكه آنها بودند كه وقتى گفته ميشد بآنها نيست معبودى جز خداوند تكبّر و سركشى مينمودند
و ميگفتند آيا همانا ما ترككنندگان باشيم خدايان خود را براى شاعرى ديوانه
نه چنين است بلكه آورد دين حقّ را و تصديق نمود پيمبران را
همانا شما هر آينه چشندگان عذاب دردناكيد
و جزا داده نميشويد جز آنچه بوديد كه ميكرديد
مگر بندگان خدا كه خالص شدگانند.
تفسير
بعد از معارضه گمراهشدگان با گمراه كنندگان كه در آيات سابقه ذكر شد گمراه كنندگان اوّلا اقرار نمودهاند كه ما مستحق عذاب شديم و لازم شد كه بچشيم طعم آتش جهنّم را كه خداوند قول داده بود بكفار بچشاند و ثانيا اعتراف كردهاند كه ما گمراهشدگان را گمراه نموديم چون خودمان گمراه بوديم خواستيم آنها را هم مثل خودمان كنيم تا امثال ما در دنيا كم نباشند ولى خدا بآنها عقل داده بود نبايد گوش بحرف ما بدهند بايد بعقل خودشان رجوع نمايند و دريابند بطلان قول ما را و خدا فرموده هر دو دسته امروز با يكديگر در عذاب شريكند نهايت آنكه گمراه كنندگان بيشتر براى گناه گمراه شدن و گمراه كردن و بعدا خدا ميفرمايد ما كلّيّه گناهكاران را باين نحو مجازات ميكنيم كه عذر غير موجّه آنها را نمىپذيريم چه رسد بمشركين مكّه چون آنها اشخاصى بودند كه وقتى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بآنها فرمود بگوئيد لا اله الا اللّه رستگار شويد تكبّر و سركشى و تعصّب بيجا و عناد و لجاج وادار نمود آنها را كه بگويند آيا ما دست از بتها و معبودهاى خود و پدرانمان برداريم بقول يكنفر شاعر ديوانه با آنكه ديده بودند معجزات او را و او دين حق ثابت محقّق بادلّه و براهين عقليّه آورده بود و تصديق نموده بود انبياء سابق را بقول و بوجود خود و كتابش چون منطبق بودند با معرّفى ايشان از آندو در كتب خودشان و بطريقهاش كه دعوت بتوحيد نمود چنانچه انبياء عليهم السلام مينمودند و از اعاظم ايشان حضرت ابراهيم و اسمعيل عليهما السلام جدّ اعلاى اينها بودند كه مؤسّس توحيد در عالم شدند و اين ناخلفان
جلد 4 صفحه 430
مشرك شدند پس ميگوئيم بايد بچشيد عذاب اليم آتش دائم جهنّم را و دم نزنيد اين جزاى اعمال شما است كه مرتكب شديد نه زيادتر از آن چون خداوند زياده از ميزان استحقاق جزا نميدهد مگر به بندگان خالص شده از لوث معاصى كه بفضل خود بآنها زيادتر از ميزان استحقاق هم جزاء ميدهد و بنابراين استثناء متّصل و مستثنا مفهوم از كلام است يا خطاب بعموم بندگان ميباشد و محتمل است منقطع باشد يعنى شما معذّب خواهيد بود ليكن بندگانيكه خالص نمودند وجود خود و نيّات خودشان را براى عبادت و اطاعت خدايا خدا ايشانرا موفّق بخلوص نيّت فرموده براى خود مثاب و مأجورند بتفصيلى كه بيايد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَحَقَّ عَلَينا قَولُ رَبِّنا إِنّا لَذائِقُونَ (31)
پس ثابت و لازم شد بر ما فرمايش پروردگار ما محققا ما ميچشيم طعم عذاب را.
فَحَقَّ عَلَينا قَولُ رَبِّنا ممكن است مراد اينکه باشد که وعدههايي که انبياء از جانب پروردگار ميدادند و تخويفات که در قرآن انذار ميفرمود که هر که ايمان نياورد و بكفر و شرك و ضلالت باقي باشد فرداي قيامت زنده ميشود و خبرهايي که از جهنم و عذاب و آتش و حميم و غساق و قطران و اغلال و سلاسل و البسه آتشي ميدادند و ما همه آنها را انكار ميكرديم فعلا بر ما ثابت شد که تمام حق و صدق بوده که در قرآن فرموده بود إِنَّ لَدَينا أَنكالًا وَ جَحِيماً وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً مزّمّل آيه 13 و فرموده بود فَلَيسَ لَهُ اليَومَ هاهُنا حَمِيمٌ وَ لا طَعامٌ إِلّا مِن غِسلِينٍ لا يَأكُلُهُ إِلَّا الخاطِؤُنَ مزمّل آيه 35 الي 37 و فرموده بود فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَت لَهُم ثِيابٌ مِن نارٍ يُصَبُّ مِن فَوقِ رُؤُسِهِمُ
جلد 15 - صفحه 140
الحَمِيمُ يُصهَرُ بِهِ ما فِي بُطُونِهِم وَ الجُلُودُ وَ لَهُم مَقامِعُ مِن حَدِيدٍ كُلَّما أَرادُوا أَن يَخرُجُوا مِنها مِن غَمٍّ أُعِيدُوا فِيها وَ ذُوقُوا عَذابَ الحَرِيقِ حج آيه 20 الي 23 و فرموده بود وَ تَرَي المُجرِمِينَ يَومَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الأَصفادِ سَرابِيلُهُم مِن قَطِرانٍ وَ تَغشي وُجُوهَهُمُ النّارُ ابراهيم آيه 51 و 52 و غير اينها از آيات و اخباري که بما داده بودند تماما صدق و حق بوده و ممكن است مراد اينکه باشد که آنچه فرموده از توحيد و تصديق انبياء و نفي شرك و آلهه و بيان احكام و ساير فرمايشات تمام حق و صدق بوده.
إِنّا لَذائِقُونَ ذائقه قوهايست که انسان درك ميكند طعم شيء را يعني تعبير به اينكه ما طعم عذاب و آتش و عقوبات را ميچشيم خواه از رؤساء باشيم يا از اتباع.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 31)- لذا این گفتگوها به جایی نمیرسد، و سر انجام این پیشوایان گمراه به این واقعیت اعتراف میکنند، میگویند: «اکنون فرمان پروردگارمان بر همه ما مسلّم شده (و حکم عذاب در باره همه صادر گردیده) و همگی از عذاب او میچشیم» (فَحَقَّ عَلَیْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ).
شما طاغی بودید و سرنوشت طغیانگران همین است، و ما هم گمراه و گمراه کننده.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم